نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: از دست خودم خسته شدم

6841
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14795
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    از دست خودم خسته شدم

    باسلام.دختری 18 ساله هستم.از خودم خسته شدم.من دانش آموزی درس خوان و با معدل بالا بودم اما از ماه اردیبهشت سال سوم تبدیل به دختری تنبل و درس نخوان شدم.امتحانات نهایی ام را خراب کردم و معدلم از حد انتظاری که همیشه داشتم پایین تر اومد.تابستان که برای کلاس های کنکور به مدرسه می رفتیم هر وقت کتاب را باز می کردم گریه ام می گرفت.تا ماه مهر یا آبان به سختی ساعت مطالعه ام را به 30 ساعت می رساندم.تا این که خودم را رها کردم و ساعت مطالعه ام خیلی کم شد.به کمک حرف های یک مشاور تحصیلی امتحانات ترمم را به سختی دادم.اما با آن مشاور هم نتوانستم دوام بیاورم و همه اش حالم بد بود.بعد از آن هم رفتم پیش روانشناس.به اندازه 1 ساعت برایش گریه کردم.به من قرص افسردگی داد.حالم کمی بهتر شد.اما بی خیال شدم دیگر درس نمی خواندم.اما باز هم گریه می کردم.به اینجا رسیدم.عید گذشت و من هیچ چیز نخواندم.همه پیش رفته اند.از من فاصله زیادی دارند.الان پیش یک مشاور تحصیلی می روم.می گوید گریه هات را بهش برنامه بده بعد درس بخون.نمی تونم.کتاب را که باز می کنم با خودم لج می کنم که من نباید درس بخونم.از خودم از کارام خسته شدم همیچ کس من را نمی فهمه حتی دیگه خودم هم خودم را نمی شناسم.نمی دونم دارم چی کار می کنم.از پدر و مادرم خجالت می کشم.قبل از خوردن قرص افسردگی احساس خودکشی داشتم.می دونم مسخرست اما از خانواده ام خجالت می کشم.نمی دونم بعضی وقتا می گم شاید تنبل شدم.دارم دیوونه می شم دیگه نمی تونم خودم را تحمل کنم. سال های پیش درس هام را خیلی خوب خونده بودم که تا اینجا دوام آوردم.البته همه اش خدا بهم کمک کرد.توی همه آزمون هایی که دادم درس نخونده بودم اما تراز هایم متوسط رو به بالا شدبه خاطر همین هم مدرسه زیاد متوجه نشد.اما دیگه برای همه چی دیر شده.نه خودم می خوام درس بخونم نه تلاشی براش می کنم اما آرزوی من بیش تر از این ها بود که درس نخونم و به این وضع دچار بشم.

  2. 2 کاربران زیر از بهاره@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره@ نمایش پست ها
    باسلام.دختری 18 ساله هستم.از خودم خسته شدم.من دانش آموزی درس خوان و با معدل بالا بودم اما از ماه اردیبهشت سال سوم تبدیل به دختری تنبل و درس نخوان شدم.امتحانات نهایی ام را خراب کردم و معدلم از حد انتظاری که همیشه داشتم پایین تر اومد.تابستان که برای کلاس های کنکور به مدرسه می رفتیم هر وقت کتاب را باز می کردم گریه ام می گرفت.تا ماه مهر یا آبان به سختی ساعت مطالعه ام را به 30 ساعت می رساندم.تا این که خودم را رها کردم و ساعت مطالعه ام خیلی کم شد.به کمک حرف های یک مشاور تحصیلی امتحانات ترمم را به سختی دادم.اما با آن مشاور هم نتوانستم دوام بیاورم و همه اش حالم بد بود.بعد از آن هم رفتم پیش روانشناس.به اندازه 1 ساعت برایش گریه کردم.به من قرص افسردگی داد.حالم کمی بهتر شد.اما بی خیال شدم دیگر درس نمی خواندم.اما باز هم گریه می کردم.به اینجا رسیدم.عید گذشت و من هیچ چیز نخواندم.همه پیش رفته اند.از من فاصله زیادی دارند.الان پیش یک مشاور تحصیلی می روم.می گوید گریه هات را بهش برنامه بده بعد درس بخون.نمی تونم.کتاب را که باز می کنم با خودم لج می کنم که من نباید درس بخونم.از خودم از کارام خسته شدم همیچ کس من را نمی فهمه حتی دیگه خودم هم خودم را نمی شناسم.نمی دونم دارم چی کار می کنم.از پدر و مادرم خجالت می کشم.قبل از خوردن قرص افسردگی احساس خودکشی داشتم.می دونم مسخرست اما از خانواده ام خجالت می کشم.نمی دونم بعضی وقتا می گم شاید تنبل شدم.دارم دیوونه می شم دیگه نمی تونم خودم را تحمل کنم. سال های پیش درس هام را خیلی خوب خونده بودم که تا اینجا دوام آوردم.البته همه اش خدا بهم کمک کرد.توی همه آزمون هایی که دادم درس نخونده بودم اما تراز هایم متوسط رو به بالا شدبه خاطر همین هم مدرسه زیاد متوجه نشد.اما دیگه برای همه چی دیر شده.نه خودم می خوام درس بخونم نه تلاشی براش می کنم اما آرزوی من بیش تر از این ها بود که درس نخونم و به این وضع دچار بشم.
    افسردگی وقتی به وجود میاد که ذهن در گذشته سیر کنه

    مثلا" در گذشته خواستید کاری کنید ولی به هر دلیلی نتونستید انجامش بدید و همین فکر کردن و ناراحتی میشه " افسردگی"

    برای جدا شدن از افسردگی باید از گذشته خودت دور بشی ...

    گذشته برای مرور اشتباهات و کارها و زندگیت جای خوبیه ولی برای ماندگار شدن اصلا" جای مناسبی نیست

    در حال حاضر اول هدفتون رو مشخص کنید و در موقع ناراحتی از نوشتن کمک بگیرید

    هدفتون رو روی کاغذ بنویسید تا بتونید برای رسیدن بهش برنامه ریزی کنید

    وقتی رو در روز با دوستی خوب برای پیاده روی و ورزش قرار بده و برای خودت تفریح کن

    برنامه ریزی روی کاغذ باشه تا بتونید با انجام هر کدامش تیکی بزنید و به خودتون هم جایزه بدید مثلا" جایزه اش درست کردن چای باشه

    و یا گوش دادن به اهنگ و یا موسیقی ... که حتما" موسیقی شاد و بدون کلام باشه ... چون موسیقی امروزی ایرانی پر از استرس و ناامیدیه و ذهن رو آشفته میکنه

  4. 5 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15901
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    سعی کن زندگی کنی و شاد باشی واس ی مدتی
    البته فک کنم کامل ننوشتی دلیل افسردگیت چی بوده آخه بی دلیل نمیشه امیدوارم با دلیلش کنار بیای

    سعی کن سبک درس بخونی و به مرور زیادش کنی ولی به فکر گذشته هات نباش چون دیگه نمی تونی اون دانش آموز سابق شی

  6. کاربران زیر از lrzzare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15277
    نوشته ها
    1,816
    تشکـر
    345
    تشکر شده 2,644 بار در 1,053 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    ما دانشجوها هفته ای نیم ساعت هم درس نمیخونیم
    امضای ایشان
    خداحافظ
    این ایدی دیگه دست من نیست..خصوصی نفرستید..
    اینم از سعید021 ک ب پایان رسید.....

  8. کاربران زیر از saeed021 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5582
    نوشته ها
    375
    تشکـر
    1,578
    تشکر شده 655 بار در 279 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    به نظر من یه دوست مناسب میتونه خیلی تاثیر گذار باشه که یه حس رقابت و حسودی هم شکل بگیره که شما رو سوق بده به پیشرفت تحصیلی

    2 چیز در پیشرفت تحصیلی خیلی تاثیر گذاره : هدف - رقابت و حسادت
    این موارد هم در اینجا نمی گنجه خیلی وقت گیره که درست و حسابی توضیح بدی
    چون مشکل شما یکی نیست و چندین مورده لذا باید یکی یکی جلو رفت
    امضای ایشان
    عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت . امام حسین ( ع )

  10. کاربران زیر از پسرک 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16040
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    Salam ,manam daqiqan ha in halato daram ,dokhtari k khande az labash joda nemishod alan harruz gerye mikone,konkur divunam karde manam az eyde khodamo vel kardam dg hafteyi be zur 10 saat mikhunam,taze tarazam kheyli kame kheyli qablan kheyli bahush budam alan hata kheng shodam maqzam aslan kar nemikone kheyli sharayete sakhtiye vasam

  12. کاربران زیر از saheli بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15108
    نوشته ها
    236
    تشکـر
    919
    تشکر شده 354 بار در 141 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    ببین دوست من
    مشکل شما فقط و فقط یه چیزه : ترس !!!
    بله ترس!
    شما از شکست خوردن می ترسی ... کمی مونده به امتحانات نهایی سال سوم ، ترس از شکست باعث شد عقب نشینی کنی.
    از طرفی احساس می کنم شما کمی بازیگوش و سر به هوا هم هستی
    دو عامل ترس و بازیگوشی این بلا رو سر شما آوردن
    شما اردیبهشت سال قبل ، می دونستی مسئولیت سنگینی داری و باید باید باید امتحانات نهایی رو عالی بدی. خب ! ترس بیش از حد با شما چیکار کرد؟ باعث شد کلا بزنه به سرت و قید همه چیو بزنی. از طرفی چون سال های گذشته عملکرد موفقی داشتی ، عذاب وجدان گریبانتو گرفت و دو تا حس متضاد ( فرار و عذاب وجدان ) درگیرت کرد و بهت صدمه زد.
    اما این خوددرگیری شما رو رها نکرد! همچنان با خودت در جدال بودی و هستی ... حاضری بشینی برنامه ی "حیات وحش آفریقا" یا "اخبار سیاسی سراسر دنیا " رو ببینی ، اما درس نخونی! چرا ؟ چون حتی فکر درس خوندن آزارت میده. چون احساس میکنی خیلی دیر شده .
    پیش خودت و خانوادت شرمنده ای و قلبا می دونی که هیچ توجیه منطقی برای عملکرد ضعیفت نداری.
    حالا می خوای چیکار کنی؟
    چن تا راهی که داری رو می گم :
    1. همچنان به این روش ادامه بدی و روح و روان خودتو به خاطر ترس افراطی له کنی و صبح روز کنکور با اضطراب زاید الوصفی از خواب بیدار شی و در ادامه ی لعن و نفرین هایی که شب قبل به خودت تقدیم کردی ، به خودت دری بری بگی و با روحیه ی داغووون بشینی سرجلسه .... نهایتا کنکور رو گند میزنی و مجبور میشی تو یه رشته ی سطح پایین ادامه تحصیل بدی . رشته ای که ابدا در خور و شایسته ی شما نیست. حداقل چهار سال از عمرت رو تو رشته ای که حتی خودت براش احترامی قائل نیستی میگذرونی و تازه اون موقع است که می فهمی چه خیانتی در حق خودت کردی ...
    2.کلا قید خوندنو بزنی و اصلا امسال کنکور ندی ! نتیجه ؟ هیچی ! یه سال دیگه عذاب وجدان و شرمندگی برای خودت و خانوادت! ودوباره تکرار و تکرار و تکرار ... و باز هم عذاب وجدان و کاهش اعتماد به نفست!
    اما راه سوم ....
    می دونی که حدود 33 روز تا کنکور فرصت داری . تو این مدت امتحانات ترم دوم برگزار میشه و چیزی حدود یه هفته بعد ، کنکور داری.
    پیشنهاد من اینه : با امتحانات ترم دوم برو جلو ... دیگه تنبلی و عذر و بهانه رو بذار کنار (خودت خوب می دونی افسردگی و این حرفا بهانست ! بهانه ای برا شونه خالی کردن از زیر بار مسئولیتی که در قبال آیندت داری) درسته .ممکنه نتونی شیمی و فیزیک و ریاضی پیش دانشگاهی رو کامل بخونی اما از هیچی خیلی بهتره . فقط ! هرشب زیست (اگر تجربی هستی اگرم نه که درس اساسی رشته ی خودت)و ادبیات و عربی رو حتما بخون . طوری که هفته ی آخر بتونی مرور کنی . هر روز صبح هم بدون استثنا بعد از نماز دو تا درس دینی رو شروع کن خوندن . تو برنامه ی امتحانی حتما زبان انگلیسی رو دارین . خب ! هرچی زمان داره رو استفاده کن تا زبانتو هم یه کم بالا بکشی ....... نتیجه ی این یه ماه جدیت میشه چی؟ اعتماد به نفس! ... حداقل دیگه خودتو سرزنش نمی کنی که چرا از اون یه ماه باقی مونده استفاده نکردی... مطمئن باش تا حالا خدا هواتو داشته ، از این به بعد هم داره ...... ازش بخواه کمکت کنه و به خدا و خودت قول بده دیگه تنبلی نمی کنی. چه امسال موفق بشی چه نشی ، چون افتادی رو دور خوندن بعد از کنکور هم می تونی خوندنتو ادامه بدی و تا اعلام نتایج بخونی.اگر نتیجه دلخواهت بود که باید خدا روز 200 هزار بار شکر کنی و هرچی قول دادی عملی کنی.اگرم دلخواهت نبود ، چیزی رو از دست ندادی چون بالاخره از شر اون وضعیت خوددرگیری خلاص شدی. بالاخره به خودت اومدی و دست به کتاب شدی!
    همین که بتونی بر ترس خودت غلبه کنی ، یعنی موفق شدی.

    دیگه خودت می دونی. این شمایی که باید برای خودت تصمیم بگیری و سرنوشتت رو رقم بزنی.
    فقط چن تا توصیه ی خواهرانه : دیگه برا مشکلی که حاد نیست و خودت میتونی از پسش بر بیای پیش روانپزشک نرو. ابدا دارو نخور که مغزتو تحلیل میبره ... دیگه برای مسائلی به این کم اهمیتی گریه نکن.شما تا حداقل 50-60 سال دیگه به چشمات احتیاج داری ... خدا رو فراموش نکن . اگر فراموش کردی ، برگرد و ازش بخواه دوباره حمایتت کنه

    شاد و سعادتمند باشی
    ویرایش توسط لبخندتلخ : 05-10-2015 در ساعت 01:05 PM

  14. کاربران زیر از لبخندتلخ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15415
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    0
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    سلام دوست عزیزم
    عزیزم نگران نباش بدترین کار تلقین منفیه.به خودت نگو که از خودم خسته شدم یا نگو که من مریض شدم سعی کن به خودت انرژی مثبت بدی و همیشه مغزت رو اروم و ریلکس کن.میتونی توی کلاسهای یوگا شرکت کنی یا چند دقیقه در روز پیاده روی داشته باشی تا حال و هوات عوض شه.از تنبلی و بیحالی هم تا جایی که میتونی دوری کن و سعی کن فعال باشی.نمازت ر. بخون و توکلت به خدا باشه.
    ایشالا که موفق میشی

  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14777
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    443
    تشکر شده 147 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط lrzzare نمایش پست ها
    سعی کن زندگی کنی و شاد باشی واس ی مدتی
    البته فک کنم کامل ننوشتی دلیل افسردگیت چی بوده آخه بی دلیل نمیشه امیدوارم با دلیلش کنار بیای

    سعی کن سبک درس بخونی و به مرور زیادش کنی ولی به فکر گذشته هات نباش چون دیگه نمی تونی اون دانش آموز سابق شی
    چرا نتونه مثل گذشته دانش اموز خوبی باشه؟

  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19476
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    سلام دختری17ساله هستم از9سالگی خودارضایی میکردم تاهمین2ماه بیش همیشه ممتازبودم درسم عالی بودامانزدیکه2ساله گیج شدم تازه عوارض خودارضایی خودشونشون داده چشمام ضعیف شده بی دقت شدم ودرسوهرچقدرم میخونم یادنمیگیرم امسال سوم بودم معدلم16شدودارم میرم چهارم وبه استقبال کنکور خواهش میکنم کمکم کنیداصلاتوموقعیت خوبی نیستم چقدرطول میکشه عوارضش اربین بره اصلاازبین میره.میتونم مثل قبل بشم

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18720
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    117
    تشکر شده 142 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : از دست خودم خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Baran7704 نمایش پست ها
    سلام دختری17ساله هستم از9سالگی خودارضایی میکردم تاهمین2ماه بیش همیشه ممتازبودم درسم عالی بودامانزدیکه2ساله گیج شدم تازه عوارض خودارضایی خودشونشون داده چشمام ضعیف شده بی دقت شدم ودرسوهرچقدرم میخونم یادنمیگیرم امسال سوم بودم معدلم16شدودارم میرم چهارم وبه استقبال کنکور خواهش میکنم کمکم کنیداصلاتوموقعیت خوبی نیستم چقدرطول میکشه عوارضش اربین بره اصلاازبین میره.میتونم مثل قبل بشم
    گذشته گدشت و تکرار نمیشه و در موردش زیادی فکرتو مشغول نکن.

    بالاخره در مورد چشمات به متخصص چشم مراجعه کن . داری به خودت تلقیین منفی می کنی . این کارو ترک کن و به کار و زندگی ات برس این افکار و از خودت دور کن. موفق باشی.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مردی که از زن بودن خسته شده است!
    توسط ASSASSIN در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 02-20-2015, 11:32 PM
  2. عدم استفاده درست از وقت
    توسط Parsa_sh در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-09-2015, 07:25 PM
  3. سندرم قلب شکسته در زنان بیشتر از مردان است
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-19-2013, 12:50 AM
  4. دستگاه های دراز و نشست و درمان چاقی با آن
    توسط R e z a در انجمن پزشکی ورزشی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-13-2013, 01:54 AM
  5. روش استفـاده ی درست از نـخ دنـدان
    توسط *P s y C h e* در انجمن سلامت دهان و دندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-31-2013, 04:46 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد